یوسف زهرا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عاشقانه شهدا

14 آذر 1395 توسط مريم فندرسكي

نزدیک عملیات خیبر بود

زمستان بود ومادر اسلام اباد غرب بودیم

از تهران امد خانه چشمان سرخ وخسته اش داد میزد چند شب است نخوابیده تا امدم بلند شوم نگذاشت دستم را گرفت ونشاند گفت امشب نوبت من است که از خجالت تو بیرون بیام گفتم ولی تو بعد از این همه وقت خسته وکوفته ای و……

نگذاشت حرفم تمام شود . رفت خودش سفره را انداخت . غذا را کشید و اورد بعد هم غذای مهدی را با حوصله داد وسفره را جمع کرد .چای ریخت و اورد .دستم را را گرفت و گفت بفرماییدچای بخورید .

به روایت همسر شهید ابراهیم همت

این است نحوه برخورد شهدا با خانواده چه خوب است که ما جوانان از زتدگی شهدا الگو برداری کنیم ودر راستای انان قدم بردارریم .

مدتی هست که درگیر سوالی شده ام

                                   توچه داری که من این گونه هوایی شده ام

مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: عاشقانه شهدا لینک ثابت

نظر از:  
  • فاطمیون

سلام
ان شاءالله بتوانیم سیره شهدا را در زندگیمان الگو قرار دهیم.
موفق باشید

1395/09/15 @ 09:24
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
  • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
5 stars

زیبا غزل دفتر عشق است محمد

بر فرق فلک افسر عشق است محمد

در وسعت هفت آسمان هستی

رخشنده ترین اختر عشق است محمد

1395/09/14 @ 16:28


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یوسف زهرا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دلنوشته
  • حضرت زینب سلام الله علیها
  • عاشقانه شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس